شهید رجایی درباره امور دینی نظری نمی‌داد و این مسائل را به نخست وزیرش حجت الاسلام باهنر واگذار می‌کرد. شهادت این دو بزرگوار نشان داد که خداوند اعمال آنها را پذیرفته است. بنی‌صدر کتاب‌هایی به چاپ رسانده بود و خود را در مسائل اسلامی صاحب نظر می‌دانست در حالیکه عملاً اینچنین نبود و لذا عاقبت به شرّ شد. آیت‌الله خامنه‌ای، خود اسلام‌شناس بود ولی نخست وزیرش میرحسین موسوی خودکامگی‌هایی داشت و خطاهایی مرتکب می‌شد. ایشان در نوبت دوم نیز به سفارش حضرت امام(ره) کاندیدا شد اما نمی‌خواست میرحسین موسوی را انتخاب کند. 60 نفر از وکلای مجلس و از جمله محسن رضایی به امام نامه نوشتند و درخواست کردند تا موسوی مجدداً نخست وزیر باشد. ...

گروه فرهنگی مشرق -  در قرآن آیاتی وجود دارد که حکومت را مختص به خدای تعالی می‌داند و تصریح دارد که خداوند به هر کس که بخواهد حکومت می‌دهد. این آیات قرآن، با برخی احادیث آخرالزمانی که تفسیرکننده احوالات دوران ما هستند موافق می‌آیند. با غور در اینها می‌توان علت بسیاری از وقایع زمانه همچون ماجرای فتنه سال 1388 را فهمید.
 *********

حکومت به دست خدا است و خداوند آن را به هر کس که بخواهد عطا می‌کند. این معنا در آیه‌ای از قرآن کریم به روشنی تبیین شده است:
﴿قُلِ اللَّهُمَّ مالِكَ الْمُلْكِ تُؤْتِي الْمُلْكَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْكَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِكَ الْخَيْرُ إنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدير﴾ آل‌عمران/ 26 ـ (ای محمد) بگو: بار خدايا! تويى دارنده حکومت، به هر كه بخواهى حکومت مى‏دهى و از هر كه بخواهى مى‏ستانى، به هر كه بخواهى عزت مى‏دهى و هر كه را بخواهى ذلیل می‌کنی، خوبي‌ها تماماً به دست توست و فقط تو بر هر كار توانايى.


تقدیر خداوند برای انسان‌ها این است که انبیاء را در جهان حاکم کند تا هم دنیای مردم آباد شود و هم آخرتشان. خداوند اغلب نعمت‌ها و خیرات خود را از طریق پیامبرانش بر بشر ارزانی داشته است؛ نعمت‌هایی مانند زبان، علوم، فنون و البته دین. مثلاً حضرت ادریس(ع) که نسل پنجم از حضرت آدم(ع) بوده است، اولین معلم بشر شد که بسیاری از علوم و فنون را به فرمان خداوند به بشر آموخت: حساب، هندسه، خط (کتابت)، طب، نجوم، خیاطی، کیمیا، تنجیم و غیره. حضرت ادریس(ع) را قوم یهود به نام «اخنوخ» می‌شناسند و مصری‌ها و یونانیان با اسم «هرمس». اما برخی اقوام در جهان دعوت انبیاء را نپذیرفتند و نتیجتاً از علوم آنها نیز بی‌بهره ماندند.1  

اگر بشر در حیثیت کلی خود به انبیاء الهی خصوصاً پیامبر خاتم(ص) گوش می‌سپرد مسیر تاریخ جهان به این وضع فلاکت‌بار امروز نمی‌رسید. غروب دین از دنیای غرب نتیجه عدول از تعالیم حقیقی انبیاء است خصوصاً حضرت عیسی(ع) که نام او شهرت عام و خاص یافته اما سخنان او در طول تاریخ محو شده است.

پیامبران در زمان خود اگر پذیرش مردم را می‌یافتند، هر سه شأن قانون‌گذاری، اجرا و قضاوت را بر عهده می‌گرفتند. به عبارت دیگر می‌توان گفت که قوای مقننه، ‌مجریه و قضائیه در آن بزرگواران مجتمع بود. نسخه نجاتبخش دنیا و آخرت در کتاب‌های انبیاء است که بهترین مرجع برای قضاوت میان مردم بوده است (بقره/ 213). بنیان حقوق و قوانین در جهان، به همین کتب مقدس می‌رسد.
در زمانی که مردم به پیامبران قوم خود اقبال می‌کردند خداوند نیز نعمت و رحمتش را بر آنها ارزانی داشته است:
﴿وَ لَوْ أنَّهُم أقامُوا التَّوراةَ وَ الإنجيلَ وَ ما اُنْزِلَ إلَيْهِم مِن رَبِّهِم لَأَكَلُوا مِن فَوقِهِم وَ مِن تَحتِ أرجُلِهِم﴾ (مائده/ 66) ـ و اگر تورات و انجيل و آنچه را كه از جانب خدا بر آنها نازل شده بر پاى دارند، از فراز سر و زير پايشان روزى بخورند.


در تاریخ یهود مقاطعی اینچنین وجود داشته که این قوم از امنیت و نعمت الهی بهره برده است. بهترین نمونه در این خصوص در حکومت حضرات یوشع(ع)، داوود(ع) و سلیمان(ع) رخ نموده است. اما تحریفاتی که علمای یهود در کتب مقدس انبیاء صورت دادند و توطئه‌هایی که برای قتل آن حضرات کردند، باعث شد که خداوند از ایشان روی برتابد و زمین فلسطین را در سال 70 میلادی از ایشان بگیرد.

آنها مطابق ظاهرِ کتب تحریف‌شده خود، منتظر پیامبری از عرب نبودند. لذا دعوت پیامبر اسلام را نپذیرفتند و علیه او توطئه‌هایی کردند که متأسفانه به ثمر نشست. اگر امام اول که پیامبر اکرم(ص) به او وصیت کرده بود بلافاصله حاکم می‌شد، دیگر نه امام حسن(ع) صلح می‌کرد و نه امام حسین(ع) شهید می‌شد و نه امام زمان(عج)، غایب. بلکه هر کدام از این اوصیاء دوازده‌گانه صد یا دویست سال حکومت می‌کرد و مسئولیت را به امام بعد از خود می‌سپرد و مردم جهان نیز از نعمت و امنیت و رفاه برخوردار می‌گشتند.
 
جهان به سمت ظهور منجی می‌رود
اولین انسانی که بر روی زمین آمد حجت خدا بود و آخرین کسی هم که بر زمین بمیرد حجت خدا است 2 و زمین هیچگاه از نمایندگان خداوند، خالی نخواهد بود.
خدای تعالی از همان ابتدا بهترین حاکمان را برای بشر برگزیده است. چنانچه مردم آنها را نپذیرند به خودشان واگذار می‌شوند تا سرشان به سنگ بخورد. گاهی حتی مثل قوم لوط و عاد و ثمود منقرض می‌شوند و فرصت توبه نمی‌یابند.
وضعیت امروز بشر در غربت از حق و دوری از اولیاء الهی می‌گذرد. اما مسیر تاریخ جهان به سمت ظهور آخرین حجت خدا می‌رود. اگر حاکمان در این مسیر گام برندارند عملاً جزو غاصبان حکومت محسوب خواهند شد. یعنی همان اصناف و احزابی که خداوند طبق فرموده امام صادق به آنها حکومت خواهد داد تا مردم به تجربه بفهمند که هیچ‌کس نمی‌تواند عدالت را اجرا کند. 3

بگذارید مثالی بزنم. در قرآن آمده است که هر کس در آسمان و زمین است خدای را به رغبت یا کراهت سجده می‌کند ﴿و لِلَّهِ يَسجُدُ مَن فِي السَّماواتِ وَ الأرضِ طَوْعاً وَ كَرْهاً وَ ظِلالُهُمْ بِالْغُدُوِّ وَ الآصال ـ رعد/ 15). در حدیثی که علی بن ابراهیم قمی در تفسیر خود از امام باقر(ع) نقل فرموده در شرح این آیه آمده است که مؤمنان با علاقه بر خدا سجده می‌برند و کافران با کراهت. کافران نه به طور تشریعی بلکه به طریق تکوینی سجده می‌کنند یعنی سایه آنها است که بر زمین می‌افتد و سجده می‌کند.
می‌خواهم نتیجه بگیرم که رؤسای جمهور ایران اگر به طور تشریعی خود و حکومتشان را در راستای تشکیل حکومت حضرت ولی عصر(عج) قرار ندهند (آنطور که امام خمینی فرموده بود) به طور تکوینی در این مسیر قرار خواهند گرفت. لذا، آنها باید قبل از گام نهادن در این طریق از خدای تعالی برای صحیح حکومت کردن اذن بگیرند وگرنه جزو غاصبان به حساب خواهند آمد.
 
تحلیل رفتار رؤسای جمهور جهان
در سال 2008 در امریکا یک سیاه‌پوست برای نخستین مرتبه به حکومت رسید و طبق آنچه گفته می‌شود هیلاری کلینتون نیز به عنوان اولین زن در تاریخ امریکا خود را برای انتخابات 2016 آماده می‌کند. مُرسی در مصر به نمایندگی از اخوان المسلمین حاکم شد. نلسون ماندلا در افریقای جنوبی نهایتاً رئیس جمهور شد و مهاتما گاندی با ایستادگی‌هایش در هند. کمونیست‌های مدعی عدالت در سال 1917 از روسیه شروع کرده، تفکر خود را به بسیاری از کشورها صادر نمودند و در نهایت شکست خوردند. خداوند به همه اینها حکومت داده یا می‌دهد تا آن سخن امام صادق صادق درآید که صنف، طبقه یا گروهی نباشد که مدعی شود ما می‌توانستیم با عدالت حکومت کنیم اما عرصه به ما نرسید.
 
تحلیل رفتار رؤسای جمهور ایران
در ایران هاشمی رفسنجانی تکنوکرات‌ها را حاکم کرد و مدیرسالاری را رواج داد. «مستضعفان» که به فرموده قرآن کریم، لایق امامت و الگو شدنند (قصص/ 5) در زمانه او به «اقشار آسیب‌پذیر» که مستحق ترحمند تبدیل شدند. مردم تا قبل از دولت او، از مال و جان خود برای جبهه‌ها خرج می‌کردند و حکومت را از خودشان می‌دانستند. اما او دولت را رقیب مردم کرد و شهردار منصوب شده او (کرباسچی) به‌رغم عدم رضایت مردم به عناوین مختلف از ایشان پول می‌گرفت.
طرفداران خاتمی با ناسزاگویی به هاشمی آغاز کردند و او را «عالیجناب سرخپوش» نامیدند و خود را اصلاح‌طلبانی که می‌خواهند آنچه در دولت او ویران شده است اصلاح کنند. دین مردم در دوره اصلاحات به بازی گرفته شد و آنها به تبعیت از جریان روشنفکری غرب، عقاید روشنفکران اقلیت را تبلیغ و ترویج کردند و بارهای خود را بستند و به مرجع خود پیوستند. اغلب آنها در انتخابات سال 1384 از هاشمی رفسنجانی حمایت کردند و او را «آیت‌الله» (معجزه خدا) خواندند. به این ترتیب معلوم شد که آنها هیچ مشکلی با وی ندارند و «اصلاحات» یک دروغ بزرگ بوده و هست.
احمدی‌نژاد از هیئت‌های مذهبی و از اقشار مستضعف سربرآورد. غافل از اینکه او مرید رفیق قدیمش اسفندیار رحیم مشایی است و مردم از آن اطلاع نداشتند. او بدین سبب برخی فرامین و نصیحت‌های رهبر و مراجع عظام را نادیده گرفت و مثلاً سه وزیر از میان نسوان برگزید که یکی از آنها به کابینه راه یافت. ایراد جناب احمدی‌نژاد و امثال او در آن است که نه دین مبارک اسلام را ‌شناختند و نه در این راه به افراد موثق اقتدا کردند.

شهید رجایی درباره امور دینی نظری نمی‌داد و این مسائل را به نخست وزیرش حجت الاسلام باهنر واگذار می‌کرد. شهادت این دو بزرگوار نشان داد که خداوند اعمال آنها را پذیرفته است. بنی‌صدر کتاب‌هایی به چاپ رسانده بود و خود را در مسائل اسلامی صاحب نظر می‌دانست در حالیکه عملاً اینچنین نبود و لذا عاقبت به شرّ شد. آیت‌الله خامنه‌ای، خود اسلام‌شناس بود ولی نخست وزیرش میرحسین موسوی خودکامگی‌هایی داشت و خطاهایی مرتکب می‌شد. ایشان در نوبت دوم نیز به سفارش حضرت امام(ره) کاندیدا شد اما نمی‌خواست میرحسین موسوی را انتخاب کند. 60 نفر از وکلای مجلس و از جمله محسن رضایی به امام نامه نوشتند و درخواست کردند تا موسوی مجدداً نخست وزیر باشد. موسوی که می‌دانست نخست وزیر تحمیلی است اما از خودکامگی دست برنداشت. سال 1368 آیت‌الله خامنه‌ای رهبر شد و نامه‌ای به موسوی نوشت و در آن متذکر شد که اختلافاتشان را فراموش کرده است. او موسوی را در مجمع تشخیص مصلحت منصوب کرد تا از تجربیاتش استفاده شود.
 
تحلیلی بر وقایع فتنه 1388
سال 1388 هنوز خیلی از ایرادهای جناب احمدی‌نژاد علن نشده بود. اگر ایشان به ریاست جمهوری نمی‌رسید مردم مترصّد بازگشت او می‌ماندند، همانطور که مترصّد بازگشت موسوی مانده بودند. سید محمد خاتمی که در سال 1376 با حمایت موسوی رأی آورده بود در این نوبت به خاطر حضور او کنار رفت و نامزد نشد. اما جناح اصلاحات قبلاً حاکم گشته و دروغ‌های آنان علن شده بود. لهذا خداوند اذن بازگشت به آنها نداد.

در ماجرای فتنه معلوم شد که موسوی تعهدی به قانون اساسی خصوصاً ولایت فقیه ندارد. او آمده بود تا کینه‌های دوران نخست وزیری‌اش را بگیرد و خود را مقابل رهبر انقلاب قرار دهد. یکی از شعارهای اساسی خاتمی در سال 1376 قانون‌گرایی بود. دروغ این جماعت وقتی علن شد که طرفدارانشان را به میدان آوردند تا نتیجه انتخابات را در کف خیابان‌ها تعیین کنند و نه در صندوق آراء. در این ماجراها علاقه وافر این گروه به ریاست کردن به هر قیمتی، برای مردم واضح شد، همچنانکه علاقه وافر مهدی کروبی که هشت سال بر صندلی ریاست مجلس شورای اسلامی تکیه زده بود.

نهایتاً آقای احمدی‌نژاد بر جناب موسوی پیروز شد تا کار خود را تکمیل کند. در عوضِ چهار سالی که موسوی می‌خواست مملکت را مانند دوره هشت ساله اصلاحات به قهقرا ببرد هشت ماه به‌سختی طی شد تا مردم از این جماعت فتنه‌گر کذَاب قطع تعلق کردند و در نهم دی با رهبر انقلاب تجدید بیعت نمودند.

پی نوشت‌ها
1. تذکر این نکته لازم است که علوم تجربی امروز، دنباله علوم انبیاء نیست. علوم پیامبران لااقل از سه خاصیت برخوردار بوده که در علوم امروزی وجود ندارد. اولاً علوم انبیاء از جنس نورند و با تجربه و سعی و خطا به دست نیامده‌اند بلکه خود خداوند آنها را به پیامبرانش آموخته است. ثانیاً آن علوم، آثار و تبعات منفی نداشته و ندارند (بر خلاف علوم و تکنولوژی امروز)، و ثالثاً هر کسی نمی‌توانسته آنها را بیاموزد. به عبارت دیگر، علوم انبیاء حریم داشته و در سینه هر انسانی جای نمی‌گرفته است. مثلاً طبق آنچه که در کتاب «توحید مفضل» از قول حضرت امام صادق(ع) آمده، خداوند علم تنجیم را به انبیایش آموخته تا بتوانند حوادث آینده را پیشگویی کنند. نیوتن و رابرت بویل دو نفر از کسانی بوده‌اند که از علوم هرمسی بهره گرفته‌اند. در کتاب «معارف اسلامی در جهان معاصر» (که در دهه 1350 در انتشارات امیرکبیر منتشر شده)، دکتر سید حسین نصر تصریح کرده است که بعد از گذشت سیصد سال از درگذشت نیوتن هنوز برخی کتاب‌های او که در حوزه علوم هرمسی است اجازه تبع نیافته است.

2. ابو عبد الله (امام صادق) عليه السلام فرمود: اگر همه مردم دو نفر باشند يكى از آن دو نفر امام خواهد بود. و فرمود: آخرين كس كه مى‏ميرد امام است تا كسى بر خدا دليل نياورد كه خدا او را واگذاشته بدون آنكه حجّتى از طرف خدا بر او قرار داده باشد (نعمانى، الغیبة، باب 9، ح 3، ص 140). عَنْ جَعفرِ بنِ مُحمدٍ عَن كَرَّامٍ قَالَ قَالَ أبُو عَبدِ اللهِ ع لَوْ كَانَ النَّاسُ رَجُلَيْنِ لَكَانَ أحَدُهُمَا الإمامَ وَ قَالَ إنَّ آخِرَ مَن يَمُوتُ الإمَامُ لِئَلاّ يَحْتَجَّ أحَدٌ عَلَى اللهِ عَزَّ وَ جَلَّ أنَّهُ تَرَكَهُ بِغَيْرِ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَيهِ‏.

3. هشام بن سالم دربارۀ قیام حضرت مهدی(عج) حدیثی از امام ششم نقل کرده است که آن حضرت فرمود: اين كار صورت نخواهد گرفت تا آنكه هيچ صنفى از مردم نماند مگر آنكه بر مردم حكومت كند، تا كسى نگويد اگر ما حاكم مي‌شديم به عدالت رفتار مي‌كرديم. سپس قائم (ع) به حقّ و عدالت قيام مي‌كند. (نعمانی/ الغیبة، باب 14، ح 53) عَنْ أبي عَبدِ اللهِ ع أنَّهُ قَالَ مَا يَكُونُ هَذَا الأمْرُ حتَّى لا يَبْقَى صِنْفٌ مِنَ النَّاسِ إلاّ وَ قَدْ وُلُّوا عَلَى النَّاسِ حَتَّى لاّ يَقُولَ قَائِلٌ إنَّا لَوْ وُلِّينَا لَعَدَلْنَا ثُمَّ يَقُومُ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ الْعَدْل.
 
*** امیر اهوارکی
 
مطالب مرتبط:
چرا برخی رؤسای جمهور با امید می‌آیند و دست خالی می‌روند

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس